یکشنبه

حديث شروسي شماسي- پیش بينی شگفت انگیز اميرالمؤمنين درباره ظهور دجال در ايران



این پيش بيني در حدیث "شرّوسي شمّاسي" بيان شده كه در نسخه خطی کتاب "الزام النّاصب" موجود است. جمهوری اسلامی تمامی نسخه های خطی این کتاب را که توانسته است به دست آورد نابود ساخته است ، اما گفته می شود که هنوز نسخه هایی از آن وجود دارد که یکی در خزانه آستان قدس رضوی است. برخی علمای ثقه و مورد اعتماد اظهار داشته اند که پیش از انقلاب این حدیث را در نسخه های خطی رؤیت نموده اند. [درست است كه به سبب عدم دسترسی به نسخه خطی ، نمی توان به این حدیث استناد نمود اما هنگامی که این حدیث در کنار بقیه اخبار و رویدادها قرار می گیرد ، به روشن شدن بیشتر حقیقت کمک شایانی می کند. این حدیث به دلیل وجود نام دودمان "پهلوی" در آن ، از نسخه خطی وارد نسخه چاپی نشد. اين حديث در سایت یوتیوب موجود است و به صورت شنیداری اخذ شده است.]  سبک و سیاق حدیث نیز بي شك و شبهه ، سبک و سیاق گفتار امیرالمؤمنین (ع) است. این حدیث از دو طریق روایت شده: سند اول از سلیم بن قیس هلالی از حذیفه یمانی از سلمان فارسی از امیرالمؤمنین (ع) و سند دوم از زراره از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین (ع): « قبل أن یظهر المهدی من آل محمد صلوات الله علیهم و من علائم ظهوره بِأبی و اُمی، خروج رجل زندیق الشّروسی الشّماسی الذی یهدم دین البهلوی یخرج من بلاد خراسان یرید الولایة و الخلافة  و یدّعی الامامة و هو من ابناء السیخ یخرج علی الملک البهلوی من ملوک العجم فیظهر علیه الملک و ینفیه الی بلاد الرّوم فیبقی فیها مدت احدا عشرسنة و بضعة ایام. فیفلط الی العراق مترقباً و راجئاً للخلافة. بعد سنین و اشهر فیهزم الشروسی الی بلاد الافرنج ، فإن یغری اهل الرّی والخراسان و بلاد الجبل علی ملک البهلوی ، یحوطونه النصاری و اخوان القردة لینکلوا به علی المسلمین و یُرَوّجونه علی الملک فی خراسان والبلاد الجبل ، فیفرّ الملک العجم الی مصر، فیَطلَعُ رأس الشیطان من بلاد الافرنج الی خراسان و یأتی الی بلدة الزوراء تسمّی بالطهران علی جانب الرّی فتکون له صولة و جولة ، فیهدم دین البهلوی و ینادی بالجمهوریة و یدّعی الامامة فَیُسلّمون له الناس خوفاً و طمعاً فیغرّ الناس و یَفُکُّ بالاخرین ، و هو الافّاک الاثیم « ویلٌ لکل افّاک الاثیم» انّه کذّابٌ اشِرّ، دجالٌ بَطِر ، مَیشومٌ ملعونٌ مُغَلَّفٌ مأبون یَدّعی انه منا اهل البیت و لیس هو منّا و انه من ابناء السیخ ابن مرئة الفاجره و اتباعه ضعفاء العقول و ابناء البغایا من العجم والشروسیِ زندیق الملحد قد اتخذ دین جلباباً لِصولته  و یدّعی امامتنا و ولایتنا و خلافتنا کَذِباً و افترائاً علی الله و علی رسوله و علینا اهل البیت ، فَتَعُمٌّ فتنتهُ بلاد المسلمین و یطمعُ فیها فیَطمعُ بالعراق و یغری اهلها طالباً للمُلک فَیخرج علیه طاغیة العراق من بنی شیصبان اول اسمه "ص" فیزحف بجیش العراق الی بلاد الغوص و قسم الی بلاد الجبل ، والقتل والقتال بینهما سریع ذریع و یدعی کل منهما قتلاهم شهداء و لیسوا بشهداء الّا المقتول منهم هدماً من السماء علی حین غفلة و انّ لهم اجر الشهید ، والحرب بینهما سبع أو تسع سنین حتی الی أن یموت الشروسی و یُهلک به خلقٌ کثیرٌ کثیرٌ ، و فی هلاک شروسی تکون فتحةٌ علی المؤمنین و خیار شیعتنا و یَقَعُ هرج والمرج فی بلاد العجم...»  و اما ترجمه:    « پیش از ظهور مهدی آل محمد که درود خدا بر ایشان باد و از نشانه های ظهور او که پدر و مادرم فدایش باد ، خروج زندیقی است ملقب به شروسی شماسی که آئین پهلوی را نابود می سازد و از بلاد خراسان خروج کرده و جویای ولایت و خلافت است و ادعای امامت کند و او "سیک زاده" است و بر پادشاه پهلوی كه از ملوك عجم است خروج کند. پس پادشاه بر او غلبه یافته و او را به بلاد روم (ترکیه) تبعید کند و او یازده سال و اندی در آنجا می ماند. سپس با احتیاط  سوی عراق می رود در حالی که امیدوار به دستیابی به خلافت است. پس از سالها و ماهها ، شروسی به بلاد فرنگ می گریزد در حالی که مردم خراسان و ری و شهرهای کوهستانی با فريب علیه پادشاه پهلوی شورانیده می شوند و حمایت می کنند مسیحیان و یهودیان از شروسی تا به دست او مسلمانان را به نکال و عذاب مبتلا سازند و به نفع او عليه پادشاه تبلیغ می کنند. پس می گریزد پادشاه عجم به سوی مصر[1] ، پس طلوع می کند سر شیطان از بلاد فرنگ به سوی خراسان [اين عبارت اميرالمومنين (ع) نيز به وضوح گوياي حلول ابليس در كالبد دجال است.] و می آید به سوی شهر زوراء که معروف به طهران است و در کنار ری قرار دارد. پس برای او كرّ و فرّ و قدرت و جولانی خواهد بود. پس آئین پهلوی را نابود ساخته و اعلام جمهوریت و ادعای امامت می کند. پس مردم از روی ترس یا از روي طمع تسلیم او می گردند. پس مردم یکدیگر را فریفته و برخی بر برخی دروغ می بندند و او دروغپرداز و گناهکار است « وای بر هر دروغپرداز گناهکاری»[2] به درستی که او دروغگویی شرور و دجالی طغیانگر، منحوس و ملعون ، مُغَلّف (دارای قلبی قفل شده) و مأبون (اُبنه ای) است و ادعا می کند که از ما اهل بیت است اما از ما نیست ، بلکه "سیک زاده" است و پسر زنی بدکاره و پیروان او افراد کم عقل و فرزندان زنان بدکاره عجمی  و به تحقيق كه شروسی زندیقی ملحد است که دین را نقاب و پوششی برای قدرت طلبی خود نموده و ادعای امامت و ولایت و خلافت ما را مي كند و بدين منظور بر خدا و رسول او و بر ما اهل بیت دروغ می بندد. [با توجه به معاني دو كلمه "زنديق" و "ملحد" پي مي بريم كه اميرالمؤمنين (ع) چقدر دقيق وي را معرفي فرموده اند:  زنديق به معني: «كافر، بي دين، فاسدالعقيده و آن كه ايمان ظاهر كند و به باطن كافر باشد.»(لغت نامه دهخدا)- ملحد به معني: «از راه حق برگشته ، فاسق ، بي دين ، كافر ، بت پرست و آنكه در دين درآورده آنچه را كه در آن نيست.»(لغت نامه دهخدا)]  پس فتنه او سراسر بلاد مسلمین را فرا گیرد و وی در آنها طمع کند. پس ابتدا به عراق طمع کند ، پس مردم آن را می شوراند تا فرمانروایی شان را به چنگ آرد ، پس حاکم طاغی عراق که حرف اول اسم او "ص" است علیه او خروج می کند ، پس لشگر عراق را به سوی شهرهای غوص (خوزستان) گسیل می دارد و بخشی را نيز به سوی شهرهای کوهستانی (ایلام و کرمانشاه). پس کشت و کشتار شدیدی بین آنها صورت می گیرد و هر دو طرف ادعا می کنند که کشتگانشان شهیدند اما شهید نیستند مگر کسی از آنها که منهدم گردد به طور ناگهانی با بارشی از آسمان ، در حالی که در غفلت است ، پس برای او اجر شهید باشد. پس جنگ میان آنها هفت یا نه سال به طول انجامد تا آن که شروسی بمیرد  و خلق بسیاری به سبب او هلاک گردند ، و در هلاکت شروسی گشایشی برای مؤمنان و شیعیان نیکوکار ما باشد و سرانجام هرج و مرج در بلاد عجم واقع گردد...» در ادامه این حدیث طولانی به خروج سید حسنی خراسانی و جنگ او با لشگر متجاوز روس و سپس گشودن شهرهای عجم (به خصوص شهر قم که در آن بیست هزار تن از پيروان شروسی را کشته و دو تن از سرانشان را مصلوب می کند) و خروج یمانی و ظهور حضرت صاحب الامر در مکه و رفتن ایشان به مدینه و زنده نمودن ابوبکر و عمر و محاکمه و قصاص آن دو و رفتن ایشان به نجف و زیارت حضرت امیرالمؤمنین اشاره شده و آمده است که آن حضرت پیش از رویارویی با لشگر سفیانی همراه با یکصد هزار رزمجو به کربلا می روند و پس از زیارت حضرت امام حسین ، پیکر آغشته به خون حضرت علی اصغر ، طفل شیرخواره امام حسین که بر دست ایشان هدف تیر لشگریان ابن زیاد قرار گرفت ، را بیرون می آورند در حالی که گویی تازه به شهادت رسیده و از گلوی او خون تازه بر زمین می چکد. پس خونخواه بزرگ ، پیکر آن طفل را در برابر لشگریان روی دست می گیرد و تعهد خود مبنی بر نابودی تمامی دشمنان امام حسین را اعلام می فرماید. پس از شکست لشگر سفیانی و نزول حضرت عیسی و... : « سید حسنی به امام مهدی عرض می کند: شروسی پیش از ظهور شما مرده و در ری دفن شده است و او دشمن شما بود و خلق بسیاری را گمراه کرد. آیا نمی خواهید او را زنده کرده و محاکمه کنید و از او انتقام بگیرید؟ و امام می فرماید: آری و چه خوب پیشنهادی مطرح کردی ای پسر عمو ، پس من و تو همراه با لشگریان روانه شویم به سوی قبر شروسی. پس شروسی را زنده از قبر بیرون آورد و او را به سبب خون های فراوانی که ریخته و اموال فراوانی که با باطل خورده و تباه ساخته و نوامیس مردم که مباح ساخته و به سبب تحت ظلم قرار دادن شیعیان اهل خیر و دوستان ما  و ادعای امامت و ولایت ما به دروغ ، محاکمه کرده و از روی قصاص و به سبب ارتداد اعدام می کند همانطور که با جبت و طاغوت (ابوبکر و عمر) عمل فرمود...» درباره کیفیت قتل دجال توسط امام مهدی گفته شده که آن حضرت وی را با یک ضربه شمشیر از میان دو شقه می فرماید:
                   از کمربند آن سپهر وقار                   تیغ چون ذوالفقار می بینم
                  سوی مشرق زمین طلوع کند               گـور دجـال زار می بینـم
« شيطان را معيار كار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهاي آنان تخم گذارد و جوجه هاي خود را در دامانشان پرورش داد. شيطان با چشم هاي آنان مي نگريست و با زبان هاي آنان سخن مي گفت. پس با ياري آنان مركب گمراهي را پيش راند و كردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد. اين فعل كسي است كه شيطان در سلطنتش سهيم است و با زبان او سخن باطل مي گويد.»[3]



[1] - امام صادق (ع) نیز در خبری درباره علائم پیش از ظهور امام زمان فرموده اند: « ینقلب ملک العجم فی محرم بسفک الدماء... حتی یفرّ الملک العجم لئلا یأخذه الناس ثم یموت غماً ؛ شاه عجم در ماه محرم در اثر انقلاب مردم و خونریزی سقوط کرده و می گریزد تا به دست مردم نیافتد و سپس در غم و غصه می میرد.»
[2] - سوره جاثیه ، آیه7
[3] - نهج البلاغه ، خطبه 7