یکشنبه

گزیده ای از کلمات قصار و یکصد دروغ ثبت شده در تاریخ از خمینی


« يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لاتفعلون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ، چرا بر زبان می آورید آنچه را که بدان عمل نمی کنید؟ خداوند سخت به خشم می آید از این که چیزی بگویید و بدان عمل نکنید.»[1]
« مؤمن هرگز دروغ نمي گويد.»؛ امام رضا (ع)
« در جمهوري اسلامي کمونيستها هم در بيان عقيده خود آزاد خواهند بود.»(مصاحبه با سازمان عفو بين الملل ، نوفل لوشاتو ، 10 نوامبر 1978)
« ما آزادي به همه مسالك و عقايد مي دهيم.» (تاريخ 6/11/1357 گفتگو با سه شخصيت آمريكايي ، صحيفه امام ، ج5 ، ص533 و 534)
« بشر در اظهار نظر خودش آزاد است.»  (گفتگو با خبرنگاران ،11 آبان 57 ، پاریس)

« اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.»  (سخنرانی 5 آبان 57، پاریس)

« حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد.» (مصاحبه با رویترز، ۴ آبان ۱۳۵۷، پاریس)
« در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیده‌ای هستند.» (مصاحبه با سازمان عفو بین‌الملل، 19 آبان 57، پاریس)
« در حکومت اسلامي راديو ، تلویزيون ، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.»(مصاحبه با روزنامه پيزا سره ، نوفل لوشاتو ، 2 نوامبر 1978) 
« جامعه آينده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.» (مصاحبه با اشپيگل، 7 نوامبر 1977)
« در منطق اينها آزادي يعني به زندان کشيدن مخالفان ، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههاي تبليغاتي. در اين منطق، تمدن و ترقي يعني تبعيت تمام شريان هاي مملکت از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه هاي قانونگذاري و قضايي و اجرايي از يک مرکز واحد! ما همه اينها را از بين خواهيم برد.» (سخنراني براي گروهي از دانشجويان ايراني در اروپا ، نوفل لوشاتو ، 8 آبان 1357)
« مطبوعات در نشر همه‌ حقايق و واقعيات آزادند.» (مصاحبه با پائزه‌ سرا ايتاليايي ،11 آبان 57، پاريس ، صحيفه نور،ج4،ص266) 
اما بعد از تثبیت پايه هاي حکومت جديد گفت: « من نصیحت می کنم به اصحاب قلم. لکن همیشه اینطور نیست کَه من بنشینم و نصیحت بکنم. اگر من احساس خطر بکنم برای اسلام ، جمهوری اسلامی ، همه را قلع و قمع خواهم کرد!»  
 « یک زبان یا قلم زیانش از صد چماق بیشتر است... چرا با این مطبوعات برخورد نمی کنید؟ می خواهید من برخورد کنم؟»
« اگر بنا بود كه از اول مثل ساير انقلاباتي كه در دنيا واقع ميشَه [عمل شود] انقلاباتي كه واقع ميشَه ، پشت سر انقلاب يه چند هزار تا از اين فاسدها را در مراكز عام مي گيرند دار مي زنند و آتش مي زنند ، تمام ميشَه قضيَه. نميگذارند يه روزنامه اي چيز بشَه ، الا روزنامه اي كه خود مي خواهند. الان انقلاب اكتبر كه اين قدر ازش گذشتَه ، باز روزنامه مردم ندارند ، باز حزبي در كار نيست ، يك حزب بيشتر نيست. اينها براي آنها دارند سينه مي زنند؟ اگر در اينجا از يك حزب فاسد جلو بگيرند مي گويند: آي شد يك حزبي و شد "رستاخيز". ما مي خواهيم رستاخيز بشَه. ما يك حزب را يا چند حزب را كه صحيح عمل مي كنند مي گذاريم عمل بكنند و باقي همه را ممنوع اعلام مي كنيم... ما موظفيم از جانب اسلام كه مصالح مسلمين را حفظ كنيم!»
« در ايران اسلامي علماء خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادي امور خواهند بود! خود من نيز هيچ مقام رهبري نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدريس خود در قم برخواهم گشت!» (مصاحبه با خبرگزاري رويتر ، نوفل لوشاتو ، 5 آبان 1357)
« نه رغبت شخصي من و نه وضع مزاجي من اجازه نمي دهند که بعد از سقوط رژيم فعلي شخصاً نقشي در اداره امور مملکت داشته باشم!» (مصاحبه با خبرگزاري اسوشيتد پرس ، نوفل لوشاتو ، 17 نوامبر 1975)
« من نمي خواهم رهبر حکومت اسلامي آينده باشم. نمي خواهم حکومت يا قدرت را به دست بگيرم!» (مصاحبه با تلویزيون اتريش ، نوفل لوشاتو ، 16 نوامبر 1978)
« اختیارات شاه را نخواهم داشت.» (گفتگو با خبرنگاران،24/10/57، پاریس)
« من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.» (گفتگو با خبرنگاران، 12 آبان 57، پاریس) 
« من چنين چيزي نگفته‌ام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است.» (سخنرانی 26 دی 57)

« من و ساير روحانيون در حكومت پستي را اشغال نمي‌كنيم، وظيفه روحانيون ارشاد دولت‌ها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم.»  (سخنرانی 18 دی 57)
« دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم.» (مصاحبه با راديو و تلويزيون اطريش، 10 آبان 1357)
« ما به خواست خداي تعالي در اولين زمان ممكن و لازم برنامه‌هاي خود را اعلام خواهيم نمود ، ولي اين بدان معني نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوري شاه ، اصلي بسازم و علي‌رغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهده دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولي من هميشه به وظيفه ارشاد و هدايتم عمل مي‌كنم.»  (سخنرانی 18 دی 57)
« آزادی و دموكراسی به‌تمام معنا در حكومت اسلامی است. شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور.» (مصاحبه با راسلگر، آبان 57، پاريس)
« در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می شود.» (مصاحبه با خبرنگاران، 17 آبان 57 ،پاریس)
« عزل مقامات جمهوري اسلامي به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتي مقامات مادام‌العمر نيست، طول مسئوليت هر يك از مقامات محدود و موقت است.» (صحیفه نور، ج 2، ص357)
« دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند...رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود.» (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری فرانسه،13 آبان 57،پاریس)
« ما حکومتی را می‌خواهیم که برای این که یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند.»  (مصاحبه با خبرنگاران، ۱۲ آبان ۱۳۵۷، پاریس)
اما پس از پيروزي انقلاب درباره دستگيرشدگان مي گويد: « اينها مجرمند و بايد محاكمه بشند!»  [عجب عدالتي! محاكمه براي اين است كه مشخص شود متهم ، مجرم هست يا نه اما خميني پيشاپيش در ذهن خود دادگاه را تشكيل داده و حكم به مجرميت دستگيرشدگان داده است و مقصودش از جمله فوق اين است كه: اينها مجرمند و بايد اعدام شوند.]
« بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلي است. هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسي بايد دست خودش باشد.» (صحیفه نور، ج3،ص 75)« حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر(؟!)» (مصاحبه با خبرنگاران، 8 آبان 57، پاریس)   [حکومت عمر را همردیف با حکومت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) قرار می دهد!!! مردم اصلاً نمی فهمیدند که وی چه می گوید!]
«  ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.» ( مصاحبه با خبرنگاران، 1 بهمن 57، پاریس)
پنج سال بعد در جماران: « آن هایی که می گویند اَسلام نباید آدمکشی بکند ، آدم های نفهمی هستند که معنی اَسلام را نفهمیده اند. پیغمبر برای همین می آید که جنگ کند و آدم بکشد. قرآن هم می گوید بکشید ، بزنید ، حبس کنید. یوم الله روزی است که خداوند تبارک و تعالی برای تنبیه ملت ها یک زلزله ای را وارد می کند ، یک سیلی را وارد می کند ، یک طوفانی را وارد می کند ، به مردم شلاق می زند که آدم بشوید. »   (سخنرانی آذر 1363)
« ما خلیفه می خواهیم که دست ببرد ، حد بزند ، رجم کند.»
ماده شش از فرمان هشت ماده اي امام خميني به ملّت، جماران ، 1 مرداد 1361: « هيچكس حق ندارد براي کشف جرم و گناه ، جاسوسي ديگران را بكند، زيرا اين خلاف مقررات اسلام است.»
پيام به دانشجويان، دانش آموزان ، استادان و دبيران به مناسبت بازگشايي مدارس در مهرماه 1361: « دانش آموزان بايد با کمال دقت اعمال و کردار دبيران و معلمين خود را زير نظر بگيرند و اگر خداي نكرده در يكي از آنها انحرافي ببينند ، بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند... اين کار را به صورت مخفي انجام دهند!»
« همه ی شما باید جمعیت  اطلاعاتی  باشید.» (درحالی که حضرت امیر مؤمنان(ع) می فرمایند: « هرکس که می خواهد مستقیم به جهنم رود جاسوس شود.»)
« من با ملت ایران برادر هستم و خود را خادم آنان می دانم.» (در اينجا خميني باز صريحاً اقرار مي كند كه ایرانی نيست!)
« هر راهی که انحرافی رفتیم بعد فهمیدیم همان درست بوده!»
خمینی می گفت: « میزان رأی ملت است».  اما در سال ۶۰ که ابوالحسن بنی‌صدر ، رئیس جمهور منتخب با يازده ميليون رأي ، برای حل بحران عمیق سیاسی کشور خواهان برگزاری رفرنداوم شد ، خمینی در پاسخ گفت: « همه ملت بگويد بلَه ، من مخالفت مي كنم. اگر ۳۵ ميليون بگويند بلَه ، من مي‌گويم نه!» خمینی در واکنش به مخالفان اصل ولایت فقیه که آن را دیکتاتوری مذهبی خواندند با تصریح به این که ولیّ فقیه به عنوان نماینده خدا بر زمین در جایگاهی فراتر از تمامی مقامات اجرایی کشور ایستاده است گفت: « اگر ولایت فقیه نباشد ، دیکتاتوری میشَه!»  [یعنی ولی فقیه ، نماینده خدا و مجری قانون خداست و همانطور که نمی توان خدا را دیکتاتور نامید ، ولی فقیه را نیز نمی توان دیکتاتور نامید و ولی فقیه مراقب است که مقامات اجرایی کشور دیکتاتور نشوند!!!]
خمینی در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟ گفت:« جمهوری که ما به دنبال آن هستیم ، یک جمهوری دموکراتیک است مثلَ فرانسَه!»  اما پس از استقرار در تهران گفت: « جمهوری دموکراتیک اسلامی نه! جمهوری اسلامی!  یَکی دو سال از عمر من مانده است ، می خواهم آن را وقف شما ملت بکنم!»  بنی صدر در مصاحبه تلویزیونی گفت: « وقتی به خمینی اعتراض کردیم و گفتیم: وعده هایی که در پاریس دادید خلاف آن چیزی است که در ایران انجام می شود؟!»  خمینی پاسخ داد: « اون موقع اون طور می گفتم و حالا این طور میگم و من خدعه کردم!»
در ديدار با استانداران کشور ، جماران، 18 آذر 1359: « جناب آقاي بني صدر را همين مردم کوچه و بازار از  پاريس آوردند اينجا و رئيس جمهور کردند ، براي اينكه مردی مسلمان است ، مؤمن است ، خدمتگزار است.»
در ديدار با افسران و درجه داران ، جماران ، 3 شهريور درباره بني صدر: « اين آدم از اول ادعا مي كرد که مسلمان است و براي اسلام کار مي كند و کهذا. من هم از اول فهميدم دروغ مي گويد!»
خمینی در سال 41 ، مخالفت خود را با حق رأی زنان اعلام می کند: « حضور مبارک اعلیحضرت همایونی ، پس از اهدای تحیت و دعا ، به طوری که در روزنامه‏‌ها منتشر است ، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی ، اسلام را در رأی‏ دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زنها حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‏‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.  الداعی: روح‏‌ا... الموسوی»
اما پس از پیروزی انقلاب درباره حق رأی زنان چنین اظهار نظر می نماید: « خانم ها همان طوری که مردها فعالیت می‏ کنند برای انتخابات، خانم ها هم باید فعالیت بکنند برای اینکه فرقی ما بین شما و دیگران در سرنوشتتان نیست.»  [و این است معنی گفته خمینی که: « اَسلام همه اش سیاست است!» يكي از خدمتکاران خمینی مي گويد: روزي به امام عرض كردیم: حضرت امام ، آیا شما از کار ما راضی هستید؟ خواهش می کنم هرگاه کم و کاستی در کار ما دیدید، بفرماييد تا زحمت را کم کنیم. امام فرمود: « مطمئن باشید که هر وقت تشخيص بدهم وجود شما در اين خانه به ضرر اَسلام است عذر شما را خواهم خواست!»  در بررسی سخنان روح ا... خمینی ، برای پی بردن به منظور و مقصود حقیقی وی باید کلمه "اسلام" را به "من" و کلمه "خدا" را به "شیطان" تبدیل نمود.]
« این محمدرضای خائن خبیث ، مملکت ما را خراب کرد ، قبرستانهای ما را آباد!  اقتصاد مملکت ما کاملاً خراب شده و اگر چنانچه بخواهیم آن را دوباره احیا بکنیم باید خیلی زحمت بکشیم!!»
« هر روز درآمد سرانه ی نفت را در خانه ها تحویل می دهیم ، و این غیر از آب وبرق واتوبوس مجانیست!!»
خمینی در یکی از سخنرانی هایش گفت: « این که 14 کنگره طاق کسری در هنگام ولادت پیامبر اسلام فرو ریخت به این معناست که 14 قرن بعد نظام پادشاهی ایران سرنگون می شود.» (کسی نبود که در پاسخ این فرمول سازی بگوید: مگر نظام سلطنتی ایران کمتر از 70 سال بعد از میلاد پیامبر اسلام با حمله عمر بن خطاب سرنگون نشد؟!)
« بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشه ، باید بیرق اسلامی باشه. بیاندازید این شیر و خورشید منحوس را. این نشان طاغوته. نشان طاغوت از همه وزارتخانه ها ، از همه ادارات باید قطع بِشَه»   (بیرق اسلام یعنی نشان سیک های هندوستان! خمینی نشان اجداد سيك خود را بر پرچم قرار داد و آن را جایگزین نشان ملی مذهبي ایران نمود. بنا بر قولي، شیر و شمشیر ، نماد اسدالله امیرالمؤمنین (ع) و خورشید و سیزده شعاع نور آن ، نماد حضرت محمد (ص) و سیزده معصوم مقدس می باشد.)
قبل از پيروزی انقلاب (از فرانسه): « مگر ما چه می گوییم ، ما می گوییم همین قانون اساسی را که هست به آن عمل کنیم که می گوید مطبوعات آزاد باشد...»
پس از پيروزی انقلاب (در ايران): « پدران ما چه حقی داشته اند برای ما قانون اساسی تعیین کنند!» ( ناگفته نماند كه پدران او در هنگام تدوين قانون اساسي ايران ، در هندوستان می زیستند! البته هندی بودن فی نفسه اشکالی ندارد چرا که خداوند ملاک ارزش را تنها ایمان و تقوای الهی قرار داده است و دیگر ارزشها ساخته ذهن بشر و موهوم هستند. مسأله اینجا تنها بر سر "ملیت" نیست بلکه بر سر "کفر" است.)
« 22 بهمن، سرآغاز حکومت الله بر جهان مبارک باد» (یعنی آغاز حکومت او= آغاز حکومت الله! وی از دوازدهم فروردین1358 که روز رفراندم نمایشی جمهوری اسلامی بود نیز با عنوان آغاز حکومت الله در زمین نام برد!)  وی برای خود "یوم الله" نیز تعیین کرد: «22 بهمن يوم الله است!» در صورتی که از معصومین نقل شده که فرمودند:      « یوم الله سه روز است: روز ظهور ، روز رجعت ، روز قیامت.» خميني همچنين از وصیت نامه خود با عنوان «وصیت نامه ی سیاسی- الهی» ياد مي كند. [آیا این افاضات، غیر از نمودهای ادعای الوهیت است؟...]
« ما علاوه از این که زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشـود ، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید (!!) معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم ، آب و برق را مجانی می‌کنیم ، اتوبوس را مجانی می‌کنیم. معنویات شما را ، روحیات شما را عظمت می‌دهیم(!) شما را به مقام انسانیت می رسانیم(!!) ما هم دنیا را آباد می کنیم هم آخرت را(!!) به این نغمه های باطل گوش ندهید. اینها فقط حرف می زنند ، ما عمل می کنیم(!!!)» [خاطرنشان می سازد که در قوانین نانوشته  نظام جمهوری اسلامی ، در دست داشتن این سخنرانی های خمینی حكم اعدام دارد!]
فاجعه اجتماعی وجود پنج میلیون مصرف کننده دائم مواد مخدر و صدها هزار زن تن فروش با حداقل سنی 13 سال گوشه ای از معنویتی است که خمینی به ایرانیان وعده می داد. هر روز از جامعه مصیبت زده ایران اخبار ارتکاب جنایات فجیع و تکاندهنده به رسانه ها راه می یابد (که البته وحشتناک ترین آنها هرگز انعکاس خبری نمی یابد) این انسانیتی است که خمینی وعده می داد. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی که متکی بر آمار رسمی ارائه شده از سوی نماینده ایران است ، دوازده میلیون نفر در کشور دچار انواع ناراحتی های روانی بوده که نیاز به دارو و درمان دارند. بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، در سال تحصیلی 1387-1386 تحقیق و بررسی درباره 555/141 دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه نشان داده است که 5/17 درصد آنها همجنس گرا و 74 درصد آنها نیز با جنس مخالف رابطه جنسی داشته اند.  بر اساس گزارش یکی از روزنامه های رسمی ایران: «طبق آمارهای ارائه شده از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی، کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی با ۳۰ تا ۳۵درصد بیشترین حجم نیروی کار معتاد در ایران را به خود اختصاص می‌دهند و جمعیت آنها حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر می‌شود.» این روزنامه به استناد همین آمار‌ها نوشته است: «در حال حاضر ایران با داشتن دومیلیون نفر معتاد یکی از مهم‌ترین کشورهای مصرف کننده مواد مخدر در سطح جهان محسوب می‌شود.» امروز 90 درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و در حالی که مردم برای گذران زندگی "کلیه" می فروشند ، نظام دجال بزرگترین واردکننده اتومبیل پورشه در جهان است. این است معنی انقلاب مستضعفین! اقشار محروم در هيچ انقلابي چيزي به دست نياورده اند بلكه وضعشان بدتر شده است؛ مانند انقلاب هاي فرانسه و روسيه. زيرا انقلاب با حركت توده شكل مي گيرد و از آن رو كه توده "كور" و "جاهل" است ، همه چيز را در مسير حركت خطرناك خود نابود مي كند و امثال لنين و خميني و رهبران خونخوار انقلاب فرانسه را از ميان خود بيرون مي كشد كه پس از پيروزي ، در رأس قدرت قرار گرفته و راه همان نظام ساقط شده را ادامه مي دهند با اين تفاوت كه معمولاً چون ظالم تر ، فاسدتر و حريص ترند ، بر رنج مردم مي افزايند.
خمینی پيش از پيروزي از رفاه مادي داد سخن مي داد ، اما پس از پيروزي و ايجاد مشكلات شديد اقتصادي براي مردم گفت: « اقتصاد مال خره. ملت برای اسلام انقلاب کرد نه خربزه!» و می گفت: « ما نمی‌ترسیم از اینکه در روزنامه‌های سابق ، در روزنامه‌های خارج از ایران ، برای ما چیزی بنویسند ما نمی‌خواهیم وجاهت در ایران و در خارج از کشور پیدا بکنیم.»  [وجاهت قبل از رسیدن به حکومت به درد می خورد ، اما حال که "اَسلام عزيز" حاكميت يافته است دیگر نیازی بدان نیست!] آیا کسی که این قدر خلف وعده کند از شمول "عدالت" خارج نیست؟



[1] - سوره صف ، آیه 2