یکشنبه

دليل حاكميت روحاني نمايان بر ايران

علمای حقیقی و وارسته از دنیا و هوای نفس که از نشانه های هدایت در عصر غیبت محسوب شده و از سوی امامان به عنوان راهنمایان مردم معرفی شده اند (که البته تعدادشان انگشت شمار است) به پیروی از پیشوایان معصوم شیعه ، در عدم تعلق خاطر به دنیا و لذتهای نفسانی و با ریاضات شرعی برای مقهور کردن نفس و اعتلای روح  جدّ و جهد می کنند و آنها روحانیان واقعی هستند که به هیچ قیمتی حاضر به تکیه بر مسند قدرت و قبول مسئولیت معیشت مردم نمی باشند. اما فقیه نمایان بی اعتقاد  تنها در پی زنان جوان و زیبا، غذاهای لذیذ و سفره های رنگارنگ و البته پول و قدرت بوده و هستند. لذتهای دنیایی بسیار جذابند اما یکی از دلایل خلقت آن این است که خداوند معلوم دارد که چه کسانی به خاطر بهشت رضای او حاضرند به حد اقل این لذتها اكتفا كرده و از عمده آنها چشم پوشی کنند. خداوند دین را برای این فرستاده تا انسان را به سوی مقهور نمودن نفس لذت طلب ، و تعالیِ روح راهنمایی نماید، آنگاه فقیهان که در دنیا به زهد امر شده اند ، دین را ابزار ارضای پست ترین شهوات اولیه و ثانویه خود قرار داده و بدین سبب مردم را از دین فراری می دهند.
هنگامی که اخلاق و سیره و سخن معصومان متروک شود کار علما به تجارت پیشگی و کاخ سازی و شهوت پرستی می رسد.  در نکوهش دنیادوستی آمده است که خداوند در معراج به پیامبر خود فرمود: « اگر بنده ای نماز و روزه اهل آسمان و زمین را داشته باشد و مانند فرشتگان شکم خود را از طعام خالی گذارد و لباس عبادت پیشگان پوشد ، اما مشاهده کنم که در دل او ذره ای از دوستی دنیا یا خوشنامی و شهرت آن یا ریاست و زینت آن وجود دارد ، او را در بهشت همسایه خود قرار نمی دهم و محبت خود را از قلبش جدا سازم و دلش را تاریک سازم تا مرا فراموش نماید و شیرینی محبتم را به او نمی چشانم.» بديهي است كه يكي از دلايل ترك كلام چهارده معصوم و مهجور نمودن آن توسط فقيه نمايان حاكم، پرده فكني بر رسوايي دنيادوستي و لذت پرستي شان است.
در دستگاه روحانیت پیش از انقلاب ، فساد بزرگی حکمفرما شده بود و عده زیادی از افراد بی اعتقاد و سودجو برای بهره مندی از مزایای مادی و اجتماعی مقام روحانیت (و نه برای هدایت مردم به سوی خدا) به این لباس درآمده بودند و اقبال مردم نسبت به روحانیت چنان بود که اگر امام زمان ظهور می کردند ، روحانی نمایان فاسد که موقعیت خود را در خطر می دیدند آن حضرت را تکفیر می کردند و مردم نیز چشم بسته مطیع اوامر آنان بودند. حضرت صادق (ع) می فرمایند: « از نخستین دشمنان امام مهدی پس از ظهور ، مقلدان فقها هستند زیرا احکام صادره از سوی آن حضرت بر خلاف فتواهای مراجع آنهاست. حتی خود فقها هم اگر از شمشیر و قدرت آن حضرت بیمناک نبودند بی درنگ فتوای قتل ایشان را صادر می کردند اما از روی خوف و نیز به طمع رسیدن به مقام اظهار متابعت او می کنند در حالی که در دل خلاف آن را پنهان می دارند. قائم (ع) هنگام خروج ، دشمن آشکاری غیر از فقها ندارد.» بدیهی است که اگر اکثریت مردم مطیع محض چنین فقهایی باشند ، امام زمان به طور طبیعی امکان غلبه بر آنان را ندارند بنا بر این از شرایط ظهور این است که مردم از روحانی نمایان فاصله بگیرند. یکی از دلایل ظهور دجال ، انجام همین مقصود است. همچنین دجال ظهور مي كند تا با ارتدادش ، روحاني نمايان را با خود همراه ساخته و آنان را از صف علمای حقیقی و وارسته جدا سازد. چنان که دانیال نبی به این مضمون اشاره دارد: «او (دجال) برای امتحان حکیمان خواهد آمد تا عده ای طاهر و سفیدروی شوند.» 
سلسله صفوی با عوام زده کردن تشیع ، این "ایدئولوژی مترقی" را به چنان انحطاطی  کشید که با تبلیغات غربی ها و کمونیستها در قرن بیستم در کشور، بسیاری از تحصیل کردگان و روشنفکران ، جذب ایدئولوژی های باطل آنها شدند.
مذهبی نمایان حاکم نیز امروز هر چه بیشتر در تبلیغ ظاهری برای شعائر و مناسبتهای شیعی (جهت استفاده ابزاری) می کوشند ، بیشتر جوانان را از دین الهی وعرفان حقیقی فراری داده و آنها را به سوی مسلک ها و مکتب های معنوی کاذب  و جریانات منحرف سوق می دهند.
مداحان هفت تیرکش رژیم نیز که مداحی پاپ و موسیقی حرام را وارد عزاداری ها کرده اند ، آموزه های اصیل تشیع را به صورت منحرف به مردم ارائه کرده و از آن در جهت تخدیر مردم و تبلیغ برای نظام استفاده می کنند. آنها به دلیل اصلی حرکت حماسی امام حسین (ع) که افشای چهره انحراف و ظلم بود هیچ اشاره ای نکرده و در عوض برای درآوردن اشک مردم به جنبه های فرعی و منفی که بعضاً نیز ساخته و پرداخته خودشان و سایر دروغپردازان است پرداخته و وجهه معصومان را در اذهان نا آگاه مخدوش كرده و به ايشان بي احترامي مي كنند. يكي از دلايل نزول نكبت 57 بر ملت ايران اين نوع اهانت ها به معصومان بوده كه به زودي ابعاد گسترده تري نيز به خود خواهد گرفت.  مداحان حکومتی با مقامات قراردادهای چند صد میلیونی می بندند و در این مراسم تبذیر و اسراف فراوان در پذیرایی (از روی چشم و همچشمی) صورت می گیرد. اخیراً نیز خبر رسیده که بنا دارند "دانشگاه مداحی" تأسیس کرده تا هر چه بیشتر در جهت کنترل شور و هیجان مردم عزادار بکوشند. [خاطرنشان می سازد که اخیراً برخی از مداحان جوان غیر حکومتی و مستقل با مرگ های مشکوک از دنیا رفته اند.] هر چند رژیم در بهره برداری سیاسی از عزاداری ها می کوشد ، اما عزاداری های پیشوایان شیعه ماهیتاً علیه حکومت هاست.
باید خاطرنشان ساخت که وضعیت آموزشی حوزه های علمیه نیز مدتهاست که به شکل اسفناکی درآمده است؛ درس معارف و اخلاق و سخن و سیره معصومان که مغز و حقیقت دین است تعطیل شده و جای خود را به فلسفه يوناني و تصوف (عرفان اسلامي) داده است و نود درصد آنچه در حوزه تدریس می شود نه به درد دین می خورد نه به درد دنیا. برخی از علما و حتی مراجع چنان عمر خود را در مسائل فرعی و جانبی مذهب صرف کرده و در آن فرو رفته اند که نسبت به اصول اعتقادی تشیع دچار جهلی حیرت انگیز می باشند. هنگامی که علما این چنین از مسائل اصولی غافل باشند چگونه می توانند راهنمای مردم عامی باشند و ایشان را متوجه وظایفشان سازند؟ حتی گفته می شود که فرزندان برخی از مراجع کافر شده اند. معلوم است که یک جای کار اشکال اساسی دارد.

به قول يكي از علماي وارسته: ابتلای هزار و چهارصد ساله مسلمانان به بلایا و مصیبت ها به دلیل پشت کردن به 12 خلیفه الهی است که خداوند متولی امور ایشان قرار داده است و آنها کسانی هستند که نظام کائنات به خاطر ایشان برپاست. به سبب این حق ناشناسی مردم ، یازده تن از ایشان با مظلومیت و محرومیت از حق حاکمیتشان در انزوا زندگی کرده و به شهادت رسیدند و آخرین ایشان نیز بیش از هزار و دویست سال است که در انزوا به سر می برند. بنا بر این مشکلات شدت خواهد یافت تا سرانجام مردم صمیمانه به ایشان رو کنند. یکی از وظایف شیعیان ، همواره به یاد امام مهدی بودن (که ذکر 14 معصوم ، ذکر خداست) و دعا از صمیم وجود برای ظهور ایشان است. هنگامی که شیعیان این وظیفه اصولی را نشناسند ، به جای ایشان ، امامی عوضی بر می گزینند که می گوید: حفظ نظام من از حفظ جان امام عصر واجب تر است!  انحطاط حوزه سبب شد که سیره و سخنان پیشوایان معصوم مهجور گشته و در نتیجه زمینه ظهور انحراف آشکاری به نام "ولایت مطلقه فقیه" فراهم گردد.  با مهجور بودن سیره و معارف معصومان ، عالم نمایان منحرف امروز این خلاء را با ترکیبی از علوم غربی و فلسفه و تصوف و نيز خزعبلات ابداعی خود پر کرده و به تمامی آنها یک پسوند "اسلامی" افزوده اند؛ اقتصاد اسلامی ، جامعه شناسی اسلامی ، فلسفه اسلامی ، و به خورد طلّاب شیعه می دهند! سي سازمان عريض و طويل مذهبي از قبيل سازمان تبليغات اسلامي و دانشگاه جامعة المصطفي و... هر يك با بودجه هاي سالانه بين يكصد تا پانصد ميليارد توماني (معادل ده درصد بودجه كشور) در حال ترويج خزعبلات يك مذهب انحرافي و تخريب پايه هاي دين الهي هستند. اين مبالغ هنگفت در حالي اين چنين در سطل زباله افكنده مي شود كه مردم از شدت فقر در حال كليه فروشي و تن فروشي اند. [ترک تحصیل برای طلّاب حوزه های جهلیه تحت نفوذ جمهوری اسلامی بسیار بهتر است از مطالعه و فراگیری این مطالب ضالّه ، و آنها برای حفظ باقی مانده دین خود باید به سرعت از این مراکز خارج شوند. البته در ايران حوزه هاي علميه نسبتاً مستقل نيز وجود دارند كه در آنها فلسفه و كفريات "ابن عربي" تدريس نمي شود.]  معارف شیعی که تهدیدی برای تشیع دروغین است باید فراموش شود ، از این روست که گنجینه "بحارالانوار" (مجموعه اخبار ائمه اطهار) به سختی از سوی دشمنان داخلی و خارجی تشیع مورد تهاجم قرار می گیرد. کسی که چند صفحه از این مجموعه را مطالعه نماید ، اگر معاند نباشد ، در برابر علم و حکمت وحیانی پیشوایان معصوم شیعه زانو خواهد زد. نمی توان صرفاً به بهانه وجود چند روایت ضعیف ، کل این گنجینه را کنار نهاد.
امام زمان (ع) پس از ظهور ، دین راستین الهی را احیا فرموده و این دین به قدری با دین عوام زده ارباب جمهوری اسلامی متفاوت است که به طوری که در روایت است: « مردم می اندیشند ایشان دینی نو آورده اند.» در طول تاریخ ، پيامبران همواره با باورها و رسوم نهادينه جوامع مبارزه كرده اند و به همين دليل از سوي اكثريت مردم طرد مي گشتند. ادیان الهی پس از پیامبران به تدریج مزایای مادی یافتند و این امر موجبات ورود افراد سودجو به این حوزه را فراهم مي آورد. این سودجویان بی اعتقاد که همگی در عوام فریبی نیز چیره دست بوده اند نقشی اساسی در انحراف ادیان ایفا نموده اند. بدين ترتيب ادیان الهی به تدریج از روح و حقیقت خود تهی شده و به مناسک و اعمال ظاهری فروکاسته شده اند و تشیع نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. آنچه که امروز از سوی جمهوري اسلامي به عنوان تشیع معرفی می شود مانند ادیان الهی منسوخ شده پیشین ، دین حقیقی و تشیع راستین نیست بلکه دین عوام الناس است. دجال براي تعطيل ساختن "تشيع صفوي" ظهور كرد و براي انجام اين منظور، اين تنها راه بود.
تشیع راستین و آخرین دین خدا می باید در سخنان و سیره 14 معصوم جستجو گشته و شیعه حقیقی نیز در لشگری که به زودی از سوی حضرت ولیّ عصر در شرق ایران سازماندهی می گردد ، نه در کردار مردم عوامی که بدون شناخت کافی ، به صورت موروثی شیعه هستند و به گناهان و صفات بد آلوده اند و ابزار دست بدعتگذاران قرار گرفته اند. 
« سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست ، افرادی زمام امور امتّم را به دست خواهند گرفت که اگر مردم سخن بگویند آنها را می کشند و اگر سکوت کنند همه چیز آنها را مباح می شمرند ، ثروت آنها را تاراج می کنند ، به حریم آنها تعدّی می کنند، خون آنها را می ریزند و دل آنها را با ترس و وحشت پر می سازند. مردم را ترسان و لرزان می یابی و جز وحشت و اضطراب در آنها نمی بینی. در آن هنگام گروهی از شرق و گروهی از غرب آمده و سرنوشت آنها را به دست می گیرند. در آن روز وای بر ضعفای امتم از دست آنها... چهره های آنها چهره انسان و دلهای آنها دل شیاطین می باشد.»؛ حضرت محمد (ص)

« آگاه باشيد ، آن كس از ما [حضرت مهدى] كه فتنه هاى آينده را دريابد ، با چراغى روشن در آن گام مى‌نهد و بر همان سيره و روش پيامبر(ص) و امامان رفتار مى‌كند تا گره ها را بگشايد. بردگان و ملت هاى اسير را آزاد سازد. جمعيت‌هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را گردآورى ‌كند. او سالهاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى برد ، آنچنان كه اثرشناسان، اثر قدمش را نشناسند ، گرچه در يافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان كنند. سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده مى‌گردند و چونان شمشيرها صيقل مى‌خورند. ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد و معانی آن در گوشهاشان طنين افكند و در صحبگاهان و شامگاهان جام هاى حكمت سر مى‌كشند.»؛ امیرالمؤمنین (ع)

برترین شگرد ابلیس و خدمتگزارانش در تخریب دین:  (اخذ از كتاب رهزنان دين)
عمکرد تمام کسانی که به عنوان متولیان دین شناخته می شوند ، در نوع سلوک دینی و دینداری مردمان نقش و تأثیری اساسی دارد؛ عالمان ، مبلّغان ، مربیان ، معلمان و هر کس دیگری که در منظر و مرآی مردمان به نوعی متولّی دین شناخته می شود و انتظار دینداری تامّ و تمام از او می رود. اساساً انسان بیش از آن که از قول و سخن و تبلیغ متولیان دین تأثیر بپذیرد ، از رفتار و سلوک و عملکرد آنان متأثر می شود و به همین سبب عملکرد متولیان دین ، به ویژه عالمان دین در تقویت جایگاه دین یا تضعیف آن ، و ترویج دین یا تنفیر آن در میان مردمان بسیار مهم است...  صلاح و فساد جوامع، به شدت متأثر از عملکرد متولّیان دین است، و در جوامعی که حکومت دینی وجود دارد ، عالمان دین و فقیهان و نیز زمامداران و حاکمان بیش از همه در این باره مسئولیت دارند. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمود: « دو گروه از اُمّت من باشند که چون صالح شوند، اُمّت من صالح شود؛ و چون فاسد شوند، اُمّت من فاسد شوند؛ علما و زمامداران.»
هرگاه عالمان دین به علم خود عمل ننمایند ، خطر سست شدن باورهای دینی مردمان و کاهش پایبندی آنان به دین ، جدی است. زمانی که عالمان دین به علمشان عمل نمی کنند ، در واقع مردمان را در تنگنای معضلات فکری درباره دین و دینداری قرار می دهند. از جمله مردمان را بدین پرسش ها می کشانند که؛  چه اشکالی هست که عالمان دین بدانچه علم دارند و دیگران را بدان می خوانند، خود عمل نمی کنند؟  مردم به راحتی نمی توانند حساب دین و دینداری را از حساب عالمان بی عمل و بدعمل و مدعیان دینداری جداکنند، و این سبب می شود که باورهای دینی مردم در معرض امواج تردید و ابهام قرار گیرد و در صورت دست نیافتن به ملاک های دین و دستاویزهای بنیادین، دین گریزی در مردم امری اجتناب ناپذیر است. امام صادق(ع) در سفارشی والا فرموده است: « چون عالِم را دنیادوست دیدید ، او را در دینتان متهم دانید(از او دینتان را نگیرید و بدانید که دینداری اش ، فریب است) زیرا دوستدارِ هر چیزی گرد محبوبش می گردد؛ و پیامبر(ص) فرمود: خدا به داود(ع) وحی کرد که میان من و خودت ، عالِم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستی من باز می دارد ، زیرا که آنان راهزنان بندگان جویای منند(آنان دین زنانند)»   اگر عالمان دین بر خلاف آموزه های دین عمل کنند و دست تعدّی بگشایند و نادرستی نمایند و در لغزش ها فرو روند ، فقط خود را تباه نمی کنند که بسیاری را نیز با خود به تباهی می کشانند و این امر از بزرگترین مصیبت هایی است که دین و دینداری را تهدید می کند. امیرمؤمنان  لغزش عالِم را چنان خطرناک دانسته که این گونه تعبیر کرده است:        « لغزش عالم همچون شکسته شدن کشتی است که غرق می شود و گروهی را نیز با خود غرق می سازد.» لغزش و انحراف کسانی که الگوهای دینی در جامعه محسوب می شوند و مردم در رفتار و سلوک خود به آنان تأسی می کنند ، ازعمده ترین عوامل آسیب دیدن باورها ، اعتقادات ، ارزش ها و سلوک دینی در جامعه است و هرگونه فساد و تباهی از جانب چنین الگوهایی سلامت روحی و روانی جامعه را مختل می سازد و زمینه دین گریزی را فراهم می نماید. امیرمؤمنان(ع) چنین هشدار داده است: « لغزش عالِم، عالَم ها را به فساد می کشاند.»
اگر دین نقشی ابزاری پیدا کند و در خدمت تمایلات و مطامع اشخاص قرار گیرد و در حوزه اقتدار این و آن واقع شود، آسیب های جدی به دین و دینداری وارد می گردد. وقتی دین و دینداری نقش ابزاری بیابد ، بر رنگ فطری آن ، رنگ تمایلات و مطامع اشخاص زده می شود و چنین رنگی موجب تنفیر مردمان و بیزاری آنان از دین و دینداری می شود. برخی حوادث تلخ و اسفبار و ننگین تاریخ اسلام نمونه هایی برجسته از قرار گرفتن دین در خدمت تمایلات و مطامع این و آن است. معاویه ، امام جمعه و جماعت بود و بر منبر می رفت و مردمان را به تقوا و پرواپیشگی فرا می خواند ، و با نقاب دین و دینداری و امامت جمعه و جماعت و پیشوایی مسلمانان ، بساط سلطنت و ملوکیت به پا کرد و خود را بر جان و مال و ناموس مردمان مسلط کرد و خودکامگی نمود. از پیامبر خدا (ص)روایت شده که فرمودند:     « نگریید برای دین هنگامی که اهلش متولی آن باشد ، بلکه بگریید برای آن هنگامی که غیر اهلش متولی آن گردد.»[1]  امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: « هر کس که دین را ابزار دستیابی به دنیا و بهره مندی از آن قرار دهد در آتش جای دارد.» 


[1] - الملاحم والفتن